قصیده ای ماتم زده از عشق(دانلود این قطعه)
صدایت را می شنوم
به آرامی می خواند
مشتاق است به درونم رسوخ کند
یک هارمونی که می توان تا همیشه
نفس کشیدش...
و چه مشعوف می شود آدم از شنیدن یک صدا...
در دشت هایی که سبزه بسی بلند روییده
و فرش ها در هوا غوطه ور اند و نجوا کنان،
درختانی از جنس پاییز مویه خواهند کرد...
مصون از افسوس خوردن،با اندوه خو گرفته ام
آمد و شد بی پایان اشک ها (از چشمانم)...
در دشت هایی که سبزه بسی بلند روییده
و فرش ها در هوا غوطه ور اند و نجوا کنان،
درختانی از جنس پاییز مویه خواهند کرد...
سپیده از هم می شکفد،همچون زخمی که از آن خونی تازه می تراود...
در فلاکتی تیره و پوچ،آنان که بیجان آرمیده اند،هدر می شوند...
عشق،مرا ترک گفته،
از من گریخته...
آن شهوت معطر که در کنارم به انتطار نشسته،جان می دهد...
همچون گل هایی که مجبورند به پژمردگی در نبود طراوت...
در آفتاب نیمروز می نشینم و زمان را سر می کنم
در حالیکه خود را به قصیده ای ماتم زده از عشق می آرایم
Lovelorn Rhapsody
I hear your voice
It sings so softly
Curious to join in
A harmony to breathe forevermore
Joyous the one to hear a voice
In fields where grass grows tall
Golden carpets swell and whisper
Autumn trees will weep
Immune to pity, I've grown used to grief
The eternal tear reciprocates
In fields where grass grows tall
Golden carpets swell and whisper
Autumn trees will weep
Dawn breaks open like a wound that bleeds afresh
In bleak misery, the lifeless lie in squandor
Love has left me, fleed from me
Fragrant lust waits beside and dies
Like flowers that wilt without refreshment
In midday sun I sit and bide time
Adorning me, a lovelorn rhapsody